جدول جو
جدول جو

معنی نوده ری - جستجوی لغت در جدول جو

نوده ری(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان فشافویۀ بخش ری شهرستان تهران، در 45 هزارگزی جنوب غربی شهرری و 4 هزارگزی رباطکریم، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 232 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش صیفی و میوه و غلات، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوبهاری
تصویر نوبهاری
مربوط به نوبهار، در موسیقی لحنی از سی لحن باربد
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نُو حَ / حِ گَ)
زاری و ناله و گریه به آواز بلند. (ناظم الاطباء). عمل نوحه گر. رجوع به نوحه گر شود:
ای بلبل جغدگشته وقت است
کز نوحه گری نوات جویم.
خاقانی.
آرزوی تو مرا نوحه گری تلقین کرد
کآرزوی تو کنم نوحۀ تر درگیرم.
خاقانی.
آن نوحه گری در او اثر کرد
او نیز به نوحه دیده تر کرد.
نظامی.
- نوحه گری کردن، نوحه کردن. نوحه خوانی کردن. شیون و فغان برداشتن:
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا کند همی نوحه گری ؟
خیام.
آدم و حوا بخروشیدند و نوحه گری میکردند. (قصص الانبیاء ص 26).
چند در چند همی بینم جور
چه کنم گر نکنم نوحه گری ؟
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان، در جلگۀ سردسیری واقع است و 171 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و میوه های صیفی و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، در 23 هزارگزی جنوب ساری و یک هزارگزی مغرب رود خانه تجن، در منطقۀ جنگلی و کوهستانی مرطوب معتدل هوائی واقع است و 250 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود خانه تجن، محصولش برنج و غلات و میوه های جنگلی، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان کاکاوند است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ / بِ)
نوبتی. منسوب به نوبه. رجوع به نوبه شود، مبتلا به تب نوبه
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرده ری
تصویر مرده ری
مرده ریگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوحه گری
تصویر نوحه گری
نیوه گری عمل و شغل نوحه گرنوحه خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوبهاری
تصویر نوبهاری
منسوب به نوبهار: مربوط به نوبهار، نوایی است از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده ری
تصویر مرده ری
((~. رِ))
مرده ریگ، میراث، مجازاً پست، ناچیز، فرومایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوبهاری
تصویر نوبهاری
منسوب به نو بهار، نام نوایی از موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
معويًّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
Intestinal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
intestinal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
장의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
آنتوں کا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
অন্ত্রীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
ลำไส้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
ya utumbo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
bağırsak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
מעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
腸の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
кишечный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
आंतों का
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
intestinal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
intestinale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
intestinal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
肠道的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
jelitowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
кишковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
intestinal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روده ای
تصویر روده ای
intestinaal
دیکشنری فارسی به هلندی